loading...
.:سایت جامع عاشورا:.
بیچاره کربلا بازدید : 4065 شنبه 26 اسفند 1391 نظرات (1)
اشعار و سرود های زیبا و جدید درباره میلاد حضرت زینب (س)+سبک

http://up.fadac.ir/up/karballa/Pictures/ahlebeit/h-zeinab/milade_h_zeinab2.jpg


با خبر کرد نسیمی همه ی دنیا را

 متلاطم شده دیدند دل دریا را

گل سرخی که می از قطره ی شبنم می زد

مست می کرد ز بوی نفسش صحرا را

چه صفایی چه هوایی چه دلی داشت زمین

شور می داد ز حال خوش خود بالا را

چشم هایی به روی چشم دگر وا شد و بعد

 دل مجنون کسی برد دل لیلا را

بین آغوش برادر چقدر آرام است

چقدر ناز ربودست دل بابا را

گوییا بار دگر حضرت پیغمبر دید

 عکسی از ماه رخ کودکی زهرا را

زینت خانه ی مهتاب به دنیا آمد

 زینب حضرت ارباب به دنیا آمد

چهره اش منعکس از طلعت روی زهراست

 عشق بازیش از آن حال و هوایش پیداست

حضرت زینب کبری خودش اقیانوسیست

 گرچه چشمان پر از گوهر نابش دریاست

اگر عباس علمدار صف کرب و بلاست

 از ازل تا به ابد پرچم زینب بالاست

مادری کرد برای سه امامش زینب

 پس ولایت به پرستاری او پا برجاست

سوره ی مریم قرآن نمی از تفسیرش

وسعت روح بزرگش چقدر نا پیداست

بهترین خوبترین خواهر دنیا آمد

 حضرت فاطمه ی دیگر دنیا آمد

مسعود اصلانی



کار ِما امشب است با زینب

شبِ میلادِ نورها، زینب

سِرِّ وَالنجم و وَالضُحی زینب

آمده محور ِکسا زینب

دختر صبر مرتضا زینب

السلام علیک یازینب

ای نبوت به شأن زن زینب

اسدالله بت شکن زینب

فاطمه حیدر و حسن زینب

یک تنه کُلِّ پنج تن زینب

ازازل غرق خویشتن زینب

تاابد غرق ِ درخدا زینب

شب میلاد گریه مرسوم است

زیر پایت بهشت معلوم است

پلک های تو حَیُّ  قیوم است

قلم عاجز به وصف خانوم است

در حقیقت امام معصوم است

درلباس فرشته ها زینب

زینت روزگار بابایی

سند افتخار بابایی

درجلالت کنار بابایی

دختر باوقار بابایی

توهمان ذوالفقار بابایی

ای تجلیِّ لافتی زینب

آمدی سروری به تو دادند

شأن پیغمبری به تو دادند

تبر ِحیدری به تو دادند

تا که بال و پری به تو دادند

لقب مادری به تو دادند

مات وحیرانت انبیا، زینب

آمدی و گدا شدیم همه

در مقامت فناشدیم همه

دربدر هرکجاشدیم همه

راهی کربلا شدیم همه

به خدا با خدا شدیم همه

قل هوالله را نَما، زینب

آمدی انّمَا الحیاتِ حسین

آمدی زمزم و فرات حسین

ساحل کشتی نجات حسین

سرپناه مخدرات حسین

خنده های تو خاطرات حسین

خلقک من حسین یا زینب

عشق خیرالعمل درست کند

نامت از غم عسل درست کند

این برادر بغل درست کند

تاکه ضرب المثل درست کند

سایه بان در محل درست کند

ای برادر تورا فدا زینب

سه برادر کبوترت بودند

بچه های برادرت بودند

راه بندان ِ معبرت بودند

پاسبانهای معجرت بودند

همه پروانه یِ سرت بودند

که مبادا به کوچه ها. ..زینب…

در مسیر تو یک نفر باشد

شمع روشن در این گذر باشد

ناشناسی به دور و بر باشد

تا مسیر تو بی خطر باشد

یک قبیله تورا سپر باشد

وای از روز کربلا زینب

غصه و درد بی کران هم بود

کتک وسنگ بی امان هم بود

ترس از کشتن زنان هم بود

دور تو خولی و سنان هم بود

چادرت زیر دست و پا زینب




 
باز دوباره فصل عشق و عاشقیه    شب شب نزول کوثر علیه      
شــد تمــوم دل هــا آواره زینب    کعبه جنونه گهواره زینب      

امشب دردا دوا شد
     خاک دنیا طلا شد      
زهره زهرا، اومد به دنیا ،بازم مولا بابا شد      

بی سر و سامون حسین حضرت زینب
لـیلا و مجنون حســین حضــرت زینب


********      
قانون دو عالم این بوده همیشه     هر بی سر و پایی زینبی نمی شه      
  اهــل آسمــونا عاشق حیــاشند     بچـه های زهرا کشته مرده هاشند       
بانوی عـالمیـنه       
یاس شیر حنینه       
مدبر اللیل و النهاره ،  یار غار حسینه       

    غایبه اهل کسا حضرت زینب       
سنگ صبور مجتبی حضرت زینب

بی سر و سامون حسین حضرت زینب
لـیلا و مجنون حســین حضــرت زینب


********      
   باز دوباره مستیم از مرام زینب    سال نود و یک هست به نام زینب       
داره آبــرو از آبــروی زیــــنــب     آخر و شروعش داره بوی زینب       
اون دل که داره ریشه
هستش مستش همیشه
می گرده هر روز ، شبیه نوروز ، اگه دلت زینبی شه

      
        مونس غمخوار حسین حضرت زینب       
عشق علمدار حسین حضرت زینب

بی سر و سامون حسین حضرت زینب
لـیلا و مجنون حســین حضــرت زینب


********   
 



نسیم پرده ی گهواره را تکان می داد
برای عرض ارادت خودی نشان می داد
ستاره های درخشان خوشه ی پروین
کنار پنجره مبهوت کودکی شیرین
شمیم قدسی او در مدینه پیچیده
بهار آمده, بلبل به غنچه خندیده
چکاوکان به در باغ ریسه می بندند
شکوفه ها همه دیوانه وار می خند ند
نشانه های ظهور مسیح ظاهر شد
مدینه مرکز ثقل خیال شاعر شد
نسیم گرد سر نو رسیده دف می زد
بنفشه داخل گلدان مدام کف می زد
صدای خواندن پروانه ها چه زیبا بود
تبسم لب شیر خدا چه زیبا بود
ز نور طلعت رویش ستاره حیران شد
و ماه با عجله پشت ابر پنهان شد
ستاره گفت به خورشید:- بی خبر ساده -
خدا به فاطمه خورشید دیگری داده
زمان سیطره وسلطه گشته طی خورشید
شکسته حرمت پوشالی تو ای خورشید
حریر جذبه ی چشمان او اهورایی ست
طلوع خنده ی زینب عجب تماشایی ست
بساط فخر فروشی ز آسمان بر چین
بیا زمین به تماشای دخترک بنشین
بیا ببین که ندیدی کسی به این پاکی
شدند خادمه اش, حوریان افلاکی
نگاه حیرت خورشید تا بر او افتاد
اسیر بند جنون گشت و نعره ها سر داد
هوار می زدومی گفت:وه چه نوری داشت!
شبیه مادر خود چهره ی صبوری داشت
بدون شبه وشک از قبیله ی نور است
میان هاله ی انوار خویش مستور است
وقار و نور جبینش به مصطفی رفته
ولی غرور نگاهش به مرتضی رفته
چه کودکیست ! که خود اشهدین می گوید
و گاه خنده کنان یا حسین می گوید
چه کودکیست ! که گوید ثنای رب جلی
دوچشم او شده خیره به ذوالفقار علی

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط نصرت الله جمالی در تاریخ 1391/12/27 و 15:58 دقیقه ارسال شده است

سلام شعری از حضرت زینب در وبلاگم تقدیم به شما
آفرین بر همت عالی شما
http://jmal.blogfa.com/post-512.aspx


کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الحسین باعرض سلام و تشکر بخاطر بازدیدتون از این سایت این وب سایت با هدف ترویج فرهنگ حسینی و عاشورایی راه اندازی شده و تصمیم دارم که اونقدر خدمت کنم تا یک بار دیگه چشمم به شیش گوشه اربابم بیافته همین برام بسه شما هم از دعای خیرتون مارو محروم نکنین و با نظراتتون باعث پیشرفت این وب سایت شوید یاحسین...
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1340
  • کل نظرات : 1038
  • افراد آنلاین : 12
  • تعداد اعضا : 2446
  • آی پی امروز : 350
  • آی پی دیروز : 149
  • بازدید امروز : 787
  • باردید دیروز : 247
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 2,205
  • بازدید ماه : 2,205
  • بازدید سال : 77,716
  • بازدید کلی : 12,991,696